۱۳۸۷ دی ۲۱, شنبه

هدیه اش بزرگ باشد!

امشب با کسی صحبت کردم، که تولدش بود.
و من، هدیه تولدش را به او دادم؛ یکی از باورهایم را.
و پیوسته در این اندیشه ام که اگر هم باورم درست باشد، هدیه دادنش درست است یا نه؟
گویا وجدان ما، اصیل ترین موجود است.

ما پیوسته در جست و جوی حقیقت ایم. این وجه اشتراکمان است.
هر یک به روش خویش.
این اشتراکمان پر رنگ می شود، و می شود سبب دوست داشتن. بشریت. برادری.
تا وقتی که به حقیقت می اندیشیم،
و به این می اندیشیم که دیگران هم به حقیقت می اندیشند،
جامعه مان، آرمانی است.


---

رک و پوست کنده، دردم می گیرد هر بار که غزه را می بینم.
و این دخترکی را که می گرید، در آتش و خون، رویِ "همه جا".
کسی منبع خبری معتبر سراغ دارد یا نه؟
از یک سو رسانه های خودمان: مرگ بر اسرائیل!
از یک سو می شنوم فلسطینی ها خونمان را که اهدا کرده ایم، پس فرستاده اند، چون شیعه ایم!
(هر چند که اگر این دومی درست باشد هم، باز من معتقدم این وسط غزه طرف مظلوم ماجراست)

---


خدایا، امشب تولد یکی است که من با او صحبت کردم.
هدیه اش بزرگ باشد!

پ.ن: یک "هدیه ی بزرگ"، در مقابل "یک مشت هدیه ی خرده ریز و کوچک" قرار می گیرد! اولی، نوع هدیه ی مورد علاقه ی من است!

۲ نظر:

  1. من میلا هستم! من میلاد بدون دال هستم!
    امشب تولد من بود!
    و من هدیه خوبی از طرف میلا"د" گرفتم!یکی از باور هایش
    ما خیلی ناباورانه دنبال حقیقتیم ولی میلا"د" همین باور هایمان حقیقت رو می سازند
    و ما در جستجوی حقیقتیم!و ما در جستجو و رسیدن به باور هایمان هستیم
    و اشتراکات زیاد هستند به خاطر وجدان های مشترک
    با بزرگ تر شدنمون آیا وجدان هیمان از هم فاصله می گیرند؟!
    ای کاش دنیایی باشد که وجدان هایمان را سرکوب نکند
    دنیایی که با وجدان مشترک بشریت و انسان دوستی پایه گذاری شود
    دنیایی که من ناراحت نباشم که در اتاقم تولد 19 سالگیم را جشن بگیرم و دختری در غزه از درد از بد بختی از زنده ماندن پشیمان باشد
    دنیایی که با صلح همه حق جستجوی حقیقت و باورهای خود را داشته باشند
    نه انسان هایی در جایی روی زمین در همین لحظه در جستجوی پناهگاهی برای زنده ماندن باشند
    میلاد هدیه ات یک باور بزرگ بود
    ممنمون

    پاسخحذف
  2. این موج های بشر دوستانه به پرو پای ِ ما نمی پیچد !
    همانقدر که موج های صدای ِما به گوش ِ کسی !

    پاسخحذف