خدایا، تا زمانی که بشر عقل خویش را به کار می گیرد، هنوز امیدی به جهان هست.
نیاید روزی که بشر تصمیم بگیرد مستی کند – نه این که مست "شود".
خدایا، شک های ما بایسته اند،
تا روزی که بشر شک می کند، امیدی به ایمان هست.
نیاید روزی که بشر تصمیم بگیرد مستی کند – نه این که مست "شود".
خدایا، شک های ما بایسته اند،
تا روزی که بشر شک می کند، امیدی به ایمان هست.
---
آفرین! آفرین! تو خوب فهمیده ای که دین "زنده" است. که علی، زنده است. و باید اگر شکری هست، آن را "زنده" به جا آورد. باید درک کرد که علی، برای ما چه آورده، و گفت: "علی، من از تو متشکرم."
طرف درباره ی تربیت صحبت می کرد - دکتر یه چیزی رحیمی؛ خیلی برایم اسمش مهم نبود، برای همین یادم نماند؛ ببخشید. نخست، به مساله ی تربیت دینی و هدایت می پرداخت، و خلاصه آن جایی بود که فیلسوف، بر نوک پنجه ایستاده، و سر بالای ابرها کرده... – هر چند که او چنان محکم سخن می گفت که لرزشِ بر نوکِ پنجه ایستادنش، به چشم نمی آمد.
سپس، بحث آمد کنار ما، و شد این جهانی، و شد تربیت و آموزش و پرورش و مدرسه.
مولف کتاب دینی ها جدید دبستان. نامشان را گذاشته "هدیه های آسمان" – و این مرد، به دروغ چنین نامی را نگذاشته...
می گفت (خلاصه می کنم، و نقل به مضمون):
"ما کوشش بسیار کردیم، تا آموزش و پرورش پذیرفت که "هدید های آسمان"، امتحان نمی خواهد. نگاه کنید، این بچه امتحان می خواهد؟
در کتاب، یک داستانی آمده از حضرت علی (ع) که برای سه کودک فقیر، غذا برده است. از بچه ها خواسته اند که درباره ی حضرت علی بنویسند. او نوشته:
(تا جایی که یادم می آید، نقل جمله به جمله. ببخشید، به متن برنامه دسترسی ندارم.)
این بچه امتحان می خواهد؟ غایت تربیت دینی، این است که یک بچه به امامش بگوید "تو". این علی، جلوی او ایستاده است، زنده است، در نجف نخوابیده!""به حضرت علی گفتم: من از "تو" ممنونم.
ممنونم که "ما بچه ها" را دوست داری.
ممنونم به خاطر "خوراکی ها"...حضرت علی، من
تو را خیلی دوست دارم. من تو را از خیلی هم بیشتر دوست دارم."
خوشحالم از دیدن چنین گفت و گویی – برنامه ی "این شب ها"، نصفه شب، ساعت یازده، کانال یک. کم کم می توان برنامه ریخت و یک سری از برنامه های این صدا و سیما را مرتب دید. جالب تر این که، نمی دانم به این موضوع فکر شده یا اتفاقی پیش آمده، که مضمون برنامه کاملاً متناسب است با زمان پخشش.
شب، همیشه اوجِ نمودِ عقل من بوده.
---
خدایا، او انتخابش درست بوده، حالا هم کارش درست است! (او: همان دکتر رحیمیِ نوشته یِ قبل، کارشناس علوم تربیتی)
خدایا، ایران ما، الآن به مهندس مکانیک خوب بیشتر نیاز دارد یا کارشناس علوم تربیتی خوب؟
خدایا، امیدوارم انتخاب درست بوده باشد.
خدایا، انتخابم را درست بدار!
شب 29 دی، و بامداد 30 دیِ 1387
خدایا، ایران ما، الآن به مهندس مکانیک خوب بیشتر نیاز دارد یا کارشناس علوم تربیتی خوب؟
خدایا، امیدوارم انتخاب درست بوده باشد.
خدایا، انتخابم را درست بدار!
شب 29 دی، و بامداد 30 دیِ 1387
---
امتحانا تموم شد. خوب. اگه استادا لطف کنن و صرفاً حقم رو – و نه هیچ چیز دیگه ای! – بهم بدن، دانشجو ممتازیم ادامه پیدا می کنه... هر چند که چشمم آب نمی خوره. این جماعت نمی خوان بذارن من فیزیک بخونم!
برایتان متأسفم، اساتید گرامی دانشگاه. جامعه تان، بدجوری کثیف است... بدجوری. کافی است توی آینه نگاه کنید.
دلم برای معلم هایم لک زده...
موقع امتحانا چند تایی نوشته نوشته ام، کم کم پستشان می کنم. حواسم به نظرتتان بوده. متشکرم.
برایتان متأسفم، اساتید گرامی دانشگاه. جامعه تان، بدجوری کثیف است... بدجوری. کافی است توی آینه نگاه کنید.
دلم برای معلم هایم لک زده...
موقع امتحانا چند تایی نوشته نوشته ام، کم کم پستشان می کنم. حواسم به نظرتتان بوده. متشکرم.
---
عشق می آید برد هوشِ دلِ فرزانه را/دزدِ دانا می کُشد اوّل چراغِ خانه را
عمراً!
سلام
پاسخحذفیه خبر کوچیک، قرارداد این آقای دکتر رو تمدید نکردن!
باید قبل از انتخابت فکر می کردی که علوم تربیتی یا مکانیک، الان سعی کن به وظیفت عمل کنی.
موفق باشی
در زمینه این که برنامه خوبیه موافقم باهات ، بعد از مدت ها منو ساعتی پای تلوزیون کشوند به طوری که بعدش پشیمون نبودم از اتلاف وقت .
پاسخحذفموفق تر از همیشه باش .
خب اینطور که معلوم آپ نکردی !
پاسخحذفدر مورد جمله ی آخر این که مینیمال هم هست اینکه
اگه از عجز نیاد هیچ چیزی رو نمی کشه و خیلی بلندت می کنه !
مهشید