۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبه

یعنی امیدوار باشم؟

آن که عاشق شد، پنهانش داشت، و مرد، شهید مرده است.
گویا از گفته های جنابِ خداوندی است!

---
می بخشید رفقا. امتحان های دانشگاه در راه اند! تا حالا نگفتم این جا؟ من مکانیک می خوانم، پلی تکنیک (امیر کبیر). 87 ای. و هیچ میل ندارم ترم یکی مشروط بشم! فیزیکم رو خوندم، دوستش هم دارم، انشالله رواله! یاد گرفتم به ریاضی هم چندان امیدوار نباشم، هر قدر هم خونده باشم! نقشه کشی هم که خوب...می شه یه کاریش کرد. بقیه ش هم که عمومیه! این ترم 9 واحد عمومی دارم! فکر می کنم من رو با دانشجوهای الاهیات اشتباه گرفتند! :)
خلاصه این که، دو هفته ای هر روز نخواهم نوشت. اگر خدا رحم کرد و فرصتی شد، می نویسم.

موضوع این است که من خیلی بلد نیستم "مینیمال" بنویسم، حرف ها و روشم هم خیلی مینیمال شدنی نیست، و از این ها مهم تر این که معتقدم این جور نوشتن آفت دارد. به خاطر همین کم تر خواهم نوشت این دو هفته را.

۵ نظر:

  1. سلام.

    به وبلاگم سر بزن برایت نوشته ام

    امیدوارم موفق باشی در امتحاناتت....

    :)

    پاسخ دادنحذف
  2. مهشید :
    آفت مینیمال منو گرفت و نابودم کرد !
    فک کردم به صادراتت
    هنوزم دارم فک می کنم

    پاسخ دادنحذف
  3. سلام
    این حدیثی که گفتی از لحاظ سند خیلی ضعیفه.
    موفق باشی در امتحانات

    پاسخ دادنحذف
  4. سلام رفیق ........
    چطوری؟؟؟؟؟؟؟؟
    تومدم بگم که چ- خوب کردی دوباره وبلاگت رو راه انداختی
    امتحانای ما هم شروع شده ..آخراشه

    به امبد دیدار

    پاسخ دادنحذف
  5. سلام میلاد!!!!نیلوفر sth هستم!!خوبی آیا؟؟؟؟دیروز خوب نبودی و ما کلی ناراحتیدیم!!!!!!!!میلاد هنوز کامل نخوندم ما تا همینجا فقط میتونم بگم که لحن نگارشت برام جالبه!!
    نظرات بیشتر رو اعلام میکنم...

    پاسخ دادنحذف